نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
هر چه در هستی مشاهده میکنیم، آن را دارای «ملک و ملکوت»، «غیب و شهود»، «حقیقه و رقیقه»، «بود و نمود»، «علوی و سفلی»، «ذات و تجلی»، «قالب و معنا»، «روح و کالبد» و «ظاهر و باطن» مییابیم. فرایند تربیت را میتوان به چرخهای تشبیه کرد که آنچه در باطن انسان است خود را در ظواهرِ وجود او نشان میدهد؛ و خود این نمود ظاهری، باطن وی را میسازد. بنا به دلایلی ممکن است این ارتباط ظاهر و باطن در این چرخه بهخوبی شکل نگیرد که موجب آسیب به شخصیت فرد متربی میشود. این پژوهش با هدف شناسایی انواع شخصیتهایی که به دلیل نقص در این چرخه رخداده، انجام شده است. برای این منظور، تمامی آثار شهید مطهری با روش تحلیلی کیفی مورد بررسی قرار گرفته و نتایج بهدستآمده با روش تحلیل مضمون طبقهبندی و تحلیل شدهاند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که عدم شکلگیری مناسب این چرخه میتواند از توجه افراطی به باطن یا ظاهر باشد. نوع دیگر شخصیت دچار آسیب، به هر دو بخش توجه دارد؛ اما هماهنگی میان ظاهر و باطن وجود ندارد. در نتیجه میتوان بهطورکلی این شخصیتها را به سه گروه باطنگرا، ظاهرگرا و دوگانه تقسیمبندی کرد.
کلیدواژهها